بالاتر از ابرها، پایین‌تر از خورشید

محلی برای رها رقصیدن زیر نور خورشید

بالاتر از ابرها، پایین‌تر از خورشید

محلی برای رها رقصیدن زیر نور خورشید

به صرف چای وانیلی و بیسکوئیت نارگیلی.

خیال‌پرداز

چهارشنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۹، ۰۹:۰۱ ب.ظ

در این بیغوله‌ها آدم‌های خیلی عجیبی زندگی می‌کنند. این‌ها خیال‌پردازند، بله، خیال‌پرداز. اگر این کلمه برایتان کافی نباشد و تعریف دقیق‌تری بخواهید می‌گویم که این‌ها آدم نیستند، بلکه موجوداتی هستند میان آدم و حیوان. این‌ها اغلب اوقات در جایی، در گوشه‌ای، کنج و کنارِ پنهانی می‌خزند، انگاری می‌خواهند خود را از روشنایی روز پنهان کنند. وقتی به این کنج دنجشان رسیدند همان جا می‌چسبند، مثل یک حلزون. دست‌کم از این حیث شباهت زیادی دارند به جانور جالبی که هم جانور است هم لانه‌ی جانور و اسمش لاک‌پشت است. حالا شما خیال می‌کنید چرا این قدر به این لاکشان دل بسته‌اند؟

 

شب‌های روشن | فئودور داستایوفسکی

  • ۹۹/۰۳/۱۴
  • جوزفین مارچ

نظرات  (۴۱)

  • کلمنتاین ‌‌
  •  تو یه رنگارنگ پایین وبلاگت داری!

    پاسخ:
    برای وقت‌هاییه که نصفه‌شب‌ها گشنه‌م می‌شه:)) دیگه نخوام توی تاریکی توی خونه برم دنبال رنگارنگ. یک‌ راست بیام همین‌جا:) 

    عکس هدر:)) اون گل آفتابگردون کنار تایتل:)) فونت و اون خطای زرد جداکننده:)) رنگارنگ پایین وبلاگ:)) -با اینکه رنگارنگ دوست نداشتم هیچ وقت- من اینو خوشگل ترین قالبی که این اواخر دیدم نام گذاری می کنم با اجازه.

    + چای وانیلی نخورده بودم تاحالا. خیلی خوشمزه بود. بیسکوئیت نارگیلی هم خیلی چسبید. :دی

    پاسخ:
    واقعا من هم که امروز برای اولین‌بار دیدمش همین شکلی بودم:)) یک ساعت داشتم توی وبلاگ می‌گشتم تا چیزهای جدیدش رو کشف کنم و عاشقش شدم:))
    ای بابا چه‌جوری می‌شه کسی رنگارنگ دوست نداشته باشه؟ :( توی تاریک‌ترین لحظه‌ها من رو از گرسنگی نجات داده، من بهش مدیونم:))
    باید از چارلی خیلی تشکر کنم که خوشگل‌ترین قالب رو بهم هدیه داده:)

    +اوه تازه کجاشو دیدی:)) هر دفعه بیای این‌جا می‌تونی چای وانیلی با بیسکوییت نارگیلی داشته باشی

    سللللااااااممم جوزی D=

    پاسخ:
    سلااااااام آنه مادر:))
    (دارم سعی می‌کنم به روی خودم نیارم که در ادامه چه کاری باهام کردی'-') 

    نه چای وانیلی دوست دارم نه بیسکوییت نارگیلی =/ 

    پاشو برام بستنی با کیک شکلاتی بیار D: 

    پاسخ:
    خجاااالت بکش.
    دیگه فرزندم نیستی اصلا:/
    دلت هم بخواد من به هرکسی چایی وانیلی نمی‌دم ها:|

    به به مبارک باشه. چای و بیسکوییت هم که هست :)) 

    ایشالله بیشتر با جو آشنا شیم. 

    پاسخ:
    سلام حسنا:)
    خوش‌ اومدی:))
  • ارکیده ‌‌‌‌
  • آهنگ پایینی از آهنگای دوست داشتنی منه ^-^

    پاسخ:
    آه ارکیده:))
    برای من بهترین آهنگه. واقعا عاشقشم:)) 

    حالا واقعا چای وانیلی طعم خوبی داره؟ ;)

    پاسخ:
    وای تسنیم باید امتحانش کنی. جدی می‌گم:)) 
  • مائده ‌‌‌‌‌‌‌
  • زهرا*_*

    و نگفته هم میشه فهمید این قالب خیلی زیبا کار چارلیه.:دی

    مبارکه خونه جدید عزیزجون :))

    پاسخ:
    ای خدا:)
    وقتی این چارلی گفت که دکوراسیون این‌جا رو بسپرم بهش، گفتم قالب‌های تو از شدکیلومتری فریاد می‌زنن که تو طراحیشون کردی:))) تحویل بگیر آقای چارلی:/
    ولی خیلی خیلی ازش ممنونم واقعا:)
    ممنونم مائده. خیلی خوش‌حالم که تو هم این‌جایی:) 
  • سُولْوِیْگ .🌈
  • وای اینجا چه‌قدر قشنگه!

    قشنگی‌ش اون‌قدر زیاده که داره می‌ره رو مخم. :/ =))

    +بیسکوییت نارگیلی جالبه، اما چای وانیلی رو باید امتحان کنم... 

    پاسخ:
    :))) من هم زمان‌های کوتاه کوتاه نگاهش می‌کنم که خیلی عصبیم نکنه:دی
    + خدای من. معلومه که باید امتحان کنی:)) 

    به به چه وبلاگ زیبایی :)

    با اختلاف یکی از بهترین قالباییه که تا حالا دیده‌م!

    (البته فکر کنم اصولا میگن با اختلاف بهترینه، نه یکی از بهترینا :دی)

     

    و اینکه من چشم انتظار امتحان کردن چای وانیلی‌ام همچنان ^_^

    پاسخ:
    ممنونم فاطمه:) قشنگیش به حضور شماست:) 
    ( داره به چارلی حسودیم می‌شه کم‌کم با این که قالب وبلاگ خودمه:دی)

    اوه فاطمه. یکی گذاشتم کنار برات و منتظر روزی‌ام که برات بیارمش:) 

    اگه خودت قالب رو درست کردی باید بگم برای جایزه کنکور و دانشگاه باید برام قالب درست کنی!!!! 

    اگه چارلیقالبو درست کرده و اینجا رو میبینه باید بهش بگم که چاااااارلییی قرار قبلی کنسله! جایزه کنکور برام قالب درست کن :دی با تچکر D: 

    پاسخ:
    ای خدا:)))
    من برای این کنکور تو پیر شدم. بده راحتمون کن دیگه:)) من حالا به جایزه کنکورت فکر می‌کنم، وب دیزاینم خیلی خوب نیست تازه خلاقیت هم ازم نمی‌باره مثل چارلی! :دی

    قرار قبلی چیییی بود؟
    چارلی براش درست نکن:))) اونی که الان هدر نداره قالبش حقشه که تا ابد بی‌قالب بمونه:-"

    واقعاً چرا؟

    پاسخ:
    کلا چرا؟:)) 

    الان من دلم رنگارنگ خواست تو پاسخگویی؟؟؟؟ حتی یادم نمیاد اخرین بار کی خوردم '_' 

    آقا شماها رنگارنگ رو از وسط نصف میکنید اول کرمشو میخورید یا عین بچه‌های خوب و تمیز :/ گاز میزنید میخورید؟ 

    پاسخ:
    آنه من خودم هم می‌خوام:)))) ولی حداقل من یادم میاد کی خوردم آخرین‌بار، دیشب ساعت 2این‌ها بود:))
    مثل اینه که بگی خیار رو از وسط نصف می‌کنی می‌خوری یا نه؟ خیلی بدیهیه که باید نصفش کنی دیگه:-"
    مثلا شما موقع خوردن پاستیل نوشابه‌ای اول درش رو باز نمی‌کنین بعد بقیه‌ش رو بخورین؟ :)))

    بچه‌ها جوزی نیستش جواب بده من خودم جوابتونو میدم :دی (مشخصه زده به سرم؟) (میدونم جو هستی ولی من دلم میخواد بگم جوزی! همینه که هست!) 

    @کلمنتاین

    آرهههه! حیف نمیشه برش داشت خورد :( 

     

    @nobody

    منم حرفاتو تایید میکنم :دی فقط یکم زرد دوست ندارم :-" (الان جوزی میزنتم :دی) 

    @آنه 

    علیک سلام آنه‌ی قیشنگ *_* 

    رو کیکش شکلاتم بریزم برات؟ :) 

     

    @حسنا

    چای و بیسکوییت خوب نیست! منو رو باید تغییر بده '_' 

     

    @ارکیده

    نشنیدم من والا :-" 

     

    @تسنیم

    چای خودشم طعم خوبی نداره :/ 

     

    @مائدک

    عزیزجون رو خوندم یه لحظه حس کردم صاحب وبلاگ با موهای سفید و دندونای مصنوعی نشسته پشت سیستم =)))) 

     

    @سولویگ

    آره قیشنگه ^_^ 

    هرچیز نارگیلی‌ای هیچوقت نمیتونه جالب باشه :/ 

     

    @فاطمه

    بله بله زیباست!! 

     

    @آنه

    دو هیچ از سنگ پا قزوین افتادی جلو =)))) 

     

    @آزاد

    چی چرا دقیقا؟ (تفکر)

     

    @آنه

    قطعا پاسخگو نخواهد بود =//// 

    والا من که نصف میکنم =) اصلا هرکی نصف نکنه خله و از ما نیست D; 

    پاسخ:
    اولا که خودت نیستی '-' من می‌نویسم پس هستم D:
    دوما که من نمی‌فهمم این‌جا مگه خودش صاحاب نداره؟ این خانوم رو کی این‌جا راه داده اصلا؟ لطفا ایشون رو با حفظ احترام هدایت کنین به سمت درب خروجی :-"
    (متاسفانه خودم توی بخش پنجره اجازه دادم که هرجوری دوست دارین صدام کنین'-' خودم کردم که لعنت بر خودم باد:)) )

    من نمی‌فهمم تو اصلا این‌جا چی‌کار می‌کنی؟ چای وانیلی و بیسکوییت نارگیلی دوست نداری، زرد هم که دوست نداری. دقیقا چی دوست داری؟ :// منزوی بیمار :|

    انگار کلا چایی هم دوست نداری:| ننگ بر تو باد. نفرین آمون بر تو باد :-"

    حالا تو نشنیده باشی اون آهنگ رو مهم نیست. من و ارکیده و چارلی شنیدیم کافیه ^.^ ولی با این سلیقه داغونی که از تو سراغ دارم نمی‌دونم خوشت بیاد واقعا!

    آنههههه. من اگر می‌تونستم با مزه نارگیلی ازدواج کنم حتما این کار رو می‌کردم:))

    فقط متاسفانه انگار در مورد نصف کردن و خل بودن غیر باهات موافقم :دی شانس آوردی. 

    جووووووزی پاشو بیا تا بیش از این اینجا رو به گند نکشیدم :دی 

    پاسخ:
    والا داشتم ظرف می‌شستم. نمی‌ذارین آدم دو دیقه بچه خوبی بشه:-"
    اصلا تو مگه کنکور نداری بچههه:)) برو درست رو بخون:)))) 
  • مائده ‌‌‌‌‌‌‌
  • وای مهرک :)))))))))))

    چارلی منم قالب میخوام. :دی

    پاسخ:
    دیگه قرار شد ببریمت پاریس دیگه کافیه فعلا فکر کنم:دی
  • ارکیده ‌‌‌‌
  • @anne 

    این آهنگه :)

    http://roozayerangi.blog.ir/post/649

    پاسخ:
    :)))
    شاهکاره این آهنگ:)
    @چارلی
    بیا ببین چه‌قدر بزرگ شدم که دعوا راه نمی‌ندازم:دی

    بخاطر یه چای و بیسکوییت بچه‌تو فروختی؟ :/ خجالت بکش =/ 

    من خودم نابود دارم میشم سر کنکور -_- 

    والا منم تو این چیزا خلاقیت ندارم اصلا :-" اوج خلاقیتم روش‌های نوین انجام آزمایش‌ها بود :دی 

    دیگه دیگه یه چیزیه بین من و چارلی :))) (البته اگه یادش باشه :دی) 

     

    لعنتی با اون پاستیل نوشابه‌ای پااااچیدم رسما :)))) 

     

    بشکنه این دست که نمک نداره :/ اینهمه زحمت کشیدم جواب ملت رو دادم بعد تو بیرونم میکنی؟؟؟؟ نوچ نوچ نوچ -_- 

     

    تو سلیقه‌ت به درد نمیخوره به من چه :/ 

     

    نوچ کلا چایی دوست ندارم! من کلا از از مایعات یه آب میخورم و شیرموز و بعضی ابمیوه‌ها! هرچی غیر اینا باشه دوست ندارم :-" 

     

    سلیقه تو داغونه به من چه؟؟؟ حالا بفرست بعدا ببینم چی هه! 

     

    به به کدبانو هم شدی :دی من ۳ ساله نهایت کار خونه‌م جمع کردن سفره‌ست :دی 

     

    آه درس -_- 

     

    مائده

    این مهرک و مائدک موند رومون فکر کنم =))) مثل اینکه من به یه دوستم میگم قزی و اون به من میگه فری و هییییچ ربطی به اسمامون نداره =))) البته مائدک حداقل به اسم تو ربط داره. مهرک که به آنه هیچ ربطی نداره =)))) 

    پاسخ:
    بدو بگو چیه قضیه‌‌ش:)))

    آممم یعنی آب‌طالبی دوست داری یا نه؟ تکلیف من رو مشخص کن ببینم باهات بیام بیرون یا نه؟ :))

    مهرک چرا واقعا؟ اسمت مهریه؟ مهرالنساء؟ :)) تو کامنت مائده نفهمیدم مهرک یعنی چی گفتم حالا به روی خودم هم نمیارم که ضایع نشم :دی

    منم اولین پستم از شبهای روشن بودD:‌ چه تفاهم زیبایی! من برم غرق شم:))

    مبارکه:))

    پاسخ:
    تو که تجلی شب‌های روشنی کلا:)))
    ممنونم:) 

    من این سکانس رو واقعاً دوست داشتم

    چقد فیلم خوبی بود

    پاسخ:
    راستش من فیلمش رو ندیدم هنوز! :) 

    مرررسی ارکیده ^_^

    پاسخ:
    :-"
  • زری الیزابت
  • من خیلی کارتن جابه‌جا کردم. دیگه باید چاییمو بدی :دی

    پاسخ:
    به به ببین کی این‌جاست:)))
    چایی‌ت آماده ست. ریختم با دو تا بیسکوییت گذاشتم رو میز، برو بردار:)) خسته هم نباشی:دی
  • مائده ‌‌‌‌‌‌‌
  • @آنه

    الکی مثلا من نمیدونم اسم و فامیلت رو.:دی

    دفعه یعد هم عکس میزت رو میذاشتی بیشتر دقت کن :)))

     

    @زهرا

    ببین من واقعا معجون کوچک کننده(!) ندارم، درنتیجه پیشنهاد رفتن تو چمدون هم که کنسله! چجوری بیام پاریس؟ :| همون قالب رو می پسندم!:) سیلی نقد به از حلوای نسیه بهرحال. :)))

    پاسخ:
    آممم چی شده؟ :)) ای بابا شما دوتا چی دارین می‌گین؟ :))
    من چرا اسمش رو نمی‌دونم؟ :(( عکس میزش رو گذاشته و اسمش رو بزرگ روی تخته وایت‌برد به طور نامحسوس نوشته که مثلا به رومون بیاره که اسمش قشنگه ولی از طرفی هم ما نفهمیم که قصدی داشته؟ :دی

    بابا گفتم که:)) اصلا تو اصل کاری‌ ای. دیدم یک بلیت اضافه‌تر داریم گفتم چارلی هم بیاد. به این کامنت رجوع کن.
  • محمدعلی ‌‌
  • خیال عنصر عجیبیه. و خب، اینکه بگیم خیال‌پرداز چیزی بین انسان و حیوانه، معقوله به نظرم. من چندسال توی خیال زندگی کردم. چندسال تمام. حتی الان، با اینکه ازش بدم میاد، گاهی غرقش می‌شم، بدون اینکه بفهمم. یه غرقگی مثل چیزی که توی اینسپشن بود.

     

    خونه‌ی نو مبارک :) خیلی زیباست. خیلی زیباست ^_^

     

    + یه چای وانیلی هم به لیست بلندبالای بدهکاری‌هات اضافه کن :)) این‌قدر اسمش رو آوردی تا طعمم افتاد دیگه. 

    پاسخ:
    خدای من:)) ممنون که بالاخره یکی به محتوای پست توجه کرد، انقدر این بچه شلوغش کرده بود که فکر کردم هرگز دیگه کسی این پست رو نمی‌خونه:دی :))
    من فکر نمی‌کنم دقیقا بدونم تو از چی حرف می‌زنی چون تجربه‌ش رو که نداشتم. طبق حرف‌های تو کمی بهت حسودیم می‌شه واقعا حس معرکه‌ای باید باشه زندگی توی خیال:)) روان‌گردان‌ها هم خب همین‌کار رو می‌کنن برات دیگه و مردم حاضرن برای چندساعت رسیدن به اون حس امتحانشون کنن!

    ممنونم که تو هم این‌جایی:) و دیگه کار این چارلی مسخره ست دیگه D:

    +ای بابا:))) بااااشه جهنم و ضرر. بهتر از اینه که چایی وانیلی نخورده از دنیا بری:))
    ولی لیست من بلندبالا نیست فقط یه املت تو لیست منه، اون لیست توئه که سه چهارتا قلم داره :-"
  • زری الیزابت
  • پس بذار فلاکسمو بیارم پر کنم. عطر وانیل برای روزهای سخت معجزه می‌کنه. 

     

    بذار اعتراف کنم که دیدن آفتاب‌گردون و رنگ زرد تایتل واقعاً جانکاهه. 

    پاسخ:
    :)))
    واقعا معجزه می‌کنه :)

    کاملا خودشیفته‌گونه می‌گم که آره آره خیلی زیبان:)) 

    با توجه به چیزی که تو پنجره نوشتی راستش منم بیشتر تو رو جو می‌بینم:)

    پس خونه‌ی جدیدت مبارک جو:*

    دیگه از غبطه‌خوردن به این‌همه خوش‌سلیقگی چارلی دارم عبور می‌کنم و به مرزهای حسادت نزدیک می‌شم:/

    پاسخ:
    ممنونم:) خوش‌حالم که جو ام برات. از شخصیت جو ی خودم خوشم میاد راستش:))

    +آه. واقعا:((

    مبارکه:)

     

    اینجا همه چیز زیباست، مخصوصا هدر که من رو یاد سفرهای تابستونی به روستا، و دیدن گندمزارهای جاده ش می اندازه...

     

    پاسخ:
    ممنونم نرگس‌جان:)
    خوش‌اومدی و واقعا خوش‌حالم کردی:)

    دقیقا من هم یک چنین حسی دارم. گرم و روشنه و همون روستا و گندمزار. آخ وقتی باد توی گندمزاری که نور طلایی خورشید افتاده روش می‌افته:))) 

    خب من «نورا» رو بیشتر دوست دارم. پس سلام نورا :))

    خونه‌ی جدیدت مبارک. به طرز عجیبی خوشگله :)

    من تا وبلاگو باز کردم و قالبو دیدم یاد این نقاشیِ ون‌گوگ افتادم :)

     

    پاسخ:
    هری گوشت رو بیار جلو بهت بگم که من هم نورا رو بیشتر دوست دارم:))
    پس سلام هری.
    ممنونم از تو و همین‌طور هم برای بار هزارم از چارلی که این قدر عجیب خوشگل بهم دادتش:)
    هری من خیلی از اون نقاشی خوشم اومد. خیلی خیلی زیباست. یک‌جور عجیبیه غرق‌کننده ست:)) ممنونم که بهم نشون دادیش.
  • محمدعلی ‌‌
  • لیست تو بلندتر از لیست من شده :)) من یه شیرینی و یه فلافل باید بدم. ولی تو چی؟ املت، راموناها، چای وانیلی :)))))) هاهاها :))

    پاسخ:
    آممم دو تا شیرینی البته:)))
  • مائده ‌‌‌‌‌‌‌
  • عه من ندیده بود اون کامنت رو:))

    خب پس، من برم چمدونمو ببندم دیگه. :دی


    پ.ن: چرا اینجا همه دارن از همدیگه باج می گیرن؟ اصلا اتمسفر یه جوریه که آدم دوست داره از یکی یه چیزی باج بگیره. :دی

    پاسخ:
    چرا هندی شدی مائده؟ :دی
    ای خدددا:))

    پ. ن: آه می‌بینی واقعا مائده D:
    همش به خاطر اینه که من خیییلی مهربونم. ببین چه‌قدر از من باج می‌گیرن نامرد‌ها :'( [حالا کلا به روی خودم نمیارم که محمدعلی رو پیر کردم با باج‌گیری‌هام ها:)) ‌] 

    سلام وبلاگ جدید مبارک :)

    وای من عاشق این ویفر های رنگارنگ هستم جوری که تو یه روز یه بسته 20 تایی تموم کردم :/

    منکه خیال پرداز نیستم ولی واقعا بیش از حد رویا پردازم :) الان رویا پردازی عیب که نداره :)

    پاسخ:
    سلام مهدیس
    خوش‌ اومدی:))
    آمم دیگه این حجم از عشق به ویفر رو ندیده بودم راستش:دی. من عاشقش نیستم ولی گفتم توی کامنت‌های دیگه هم که مدیونم بهش:دی
    نه چه عیبی؟ مگه خیال‌پردازی عیبی داره حالا؟ خوبه که تازه:) 

    سلام ممنون که تغییر وبلاگت رو اطلاع دادیو می خونمت

    پاسخ:
    ممنون از شما که هم‌چنان می‌خونین من رو:) 

    مائده

    هیییش بچه! 

    نمیدونی چون تا حالا نپرسیدی :دی نه ببین عکس میزم تو پانسیون بود بعد اسم و فامیلم رو که روش زده بودن و تو عکس بود رو یادم رفته‌بود سانسور کنم =/// و در قشنگی اسم من که اصلا شکی نیست ^_^ :))) 

     

    جوابت به محمدعلی: بده به وب تازه‌ت رونق میدم؟؟؟ بده دارم شور و هیجان تزریق میکنم؟؟؟ :/ =)))) 

     

    تا بحث باج‌گیری داغه، نمیدونم چرا دلم خواست ازت املت بگیرم! اگه خوب بلدی خودت درست کنی، اون شبی که کنار آتیش نشستیم، برامون املت درست کن =))) واهاهاهای ^_^ 

     

     

     

    پاسخ:
    بذار بچه حرفش رو بزنه:)) چی‌کارش دااااری؟
    آمم آنه اسم و فامیل و قد و وزن و کدملی و تاریخ تولدت چیه؟ :))) رنگ چشمت رو می‌دونستم که نپرسیدم.
    ببین خب ماجرا تقریبا همونی بوده که من گفتم. می‌خواستی به صورت خیلی نامحسوس به زور بهمون بگی اسمت رو که متاسفانه نقشه‌ت فقط درباره مائده گرفت:دی

    نه بابا:)) خوووبه تازه.
    دیروز فکر می‌کردم قهر کردی که نمیای رونق بدی:دی :)))

    آممم به چه مناسبت اون‌وقت؟ :')
    ببین البته محمدعلی هم خیلی مناسبت نداشت ها. بهم گفت من دارم زیادی باج می‌دم دیگه تو هم یه کاری بکن، من هم دلم براش سوخت گفتم بااااشه بابا بریم زیرج بهت املت بدم:|
    ولی بااااشه همون شب قول می‌دم برات املت درست کنم. البته من حداقل املت‌هام یک ساعت طول می‌کشن جدی:-"
  • مائده ‌‌‌‌‌‌‌
  • من همیشه هندی بودم زهرا جون :دی

    حالا چرا میگی هندی شدم؟ :))

     

    فتوسنتز چیشد راستی؟ اوکی ای باهاش؟ 

    پاسخ:
    مائده:)))
    کامنت قبلی‌ت رو فعلش رو با ضمیرش مطابقت بده ببین هندی‌طورانه نیست؟ :دی

    آممم. ببین اصلا دلیل این که هنوز جواب ایمیلت رو ندادم همینه که دیگه نخوندمش بعد از اون:( ولی هم‌چنان شگفت‌انگیزه به نظرم و یک‌سری سوالات لاینحل برام به وجود اومده که هرچی هم می‌گردم توی نت هیچ‌جا هیچ‌اثری ازش نیست! :(

    وزن رو بعد کنکور که رفتم باشگاه میگم :-" بقیه‌شم زشته تو عموم نمیشه :-" :))) 

    رنگ چشمو از کجا میدونی؟ البته رنگ خاصی نیست :/ قهوه‌ایه مثل اکثر آدما '_' 

    نه واااقعا :))))) 

     

    قهرررر؟؟؟؟ برو بابا ://// من تو عمرم با هیچ بنی بشری قهر نکردم بعد سر چنین چیزی که اصلا چیزی نیست قهر کنم؟ :/ 

     

    به مناسبت جمع شدن دور هم و اینکه میچسبه ^_^ اگه خوشمزه باشه اکشال نداره یه ساعتم طول بکشه =)) 

    پاسخ:
    آمم از عکس پروفایلت خب :-"

    داشتم فکر می‌کردم سر جواب دادن به کامنتت احتمالا فلج شده بودم. چه‌قدددر غلط تایپی داشتم:/

    ای بابا. حالا بذار جمع شیم من براتون ته‌چین می‌پزم اصلا (البته بلد نیستم:/)

    سلام نورا جونم...

    وبلاگ جدیدت مبارک:)

    ان شاءالله از خوشی هات توش بنویسی ^...^

     

    خیلی ممنون که آدرس دادی بهم:)

    پاسخ:
    سلام پرتو:)
    خوش اومدی عزیزم:))

    وظیفه بود. 

    عححح آره =)) 

     

    قشنگ یه لحظه حس کردم هاوکینگ خدابیامرز جوابمو داده :-" 

     

    ته چین هم خیلی دوست داااارم *_* خب تا اونموقع وقت هست، تمرین کن =)) 

     

    الان عنوان پست رو دیدم یاد اولین وبلاگم افتادم! اسمم dreamer بود و عنوان وبلاگ هم استاد خیال =))) 

    پاسخ:
    این‌ها همش از نبوغ فوق‌العاده من برمیاد ها:)))

    آممم راستش آیم این لاو وید ته‌چین. آنه می‌شه تو درست کنی بهم هدیه بدیش؟ [آیکون چشم‌های براق و مظلوم]

    استاد خیال:)) به به:)) برازنده‌تونه:))) 

    مگه خودت از این حرفا به خودت بزنی ;))) 

     

    گوگولی *__* بیا و از من نخواه =| واس خودت میگم :/ من معلوم نیست چجوری درست کنم، هرچی عشق به ته‌چین داشتی نابود میشه :-" 

     

    یاد تبلیغ پوشک افتادم که یه سری فینگیلی دور هم بودن بعد میگفت برازنده‌تونه! انگار واسه‌ی شما دوختن... =))))) لعنتی تبلیغ‌ها رو از درسم بیشتر حفظم :)))) 

    پاسخ:
    ای خدددا:)))
    آنه لعنت بهت:)))

    ولی در جواب کامنت قبلیت: دیدی به محتوا کوچک‌ترین توجهی نداشتی فرزندم؟ :دی
  • Sŧεℓℓą =]
  • خیال پردازی هم بعضی موقعا حسابی دردسره =)

    پاسخ:
    بله؛ کمی، گاهی.

    وای دختر درست کردنش خیلیییی کار داره. نمیخوام انقد بهت زحمت بدم. تا همینجا کلی لطف کردی و ممنونتم :*

    پاسخ:
    خواهش می‌کنم :))
    الان که انگار اومدی ابروی قالبت رو برداری زدی چشمش رو کور کردی که :)) چه خبره؟ 

    کلا باید بردارم یکی دیگه بذارم :)))

    قالب فانتزی به ما نیومده والا

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی