بالاتر از ابرها، پایین‌تر از خورشید

محلی برای رها رقصیدن زیر نور خورشید

بالاتر از ابرها، پایین‌تر از خورشید

محلی برای رها رقصیدن زیر نور خورشید

به صرف چای وانیلی و بیسکوئیت نارگیلی.

قابِ دلخواهِ خانه من

چهارشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۹، ۰۶:۱۲ ب.ظ

سلام.

این دوراهی واقعا دوراهی سختی بود؛ یک‌کم درگیر شدم که عکس کتاب‌خونه‌م رو بذارم یا این یکی عکس رو. خب ولی نهایتا نتونستم از ترکیب نور و گیاه و رنگ دست بردارم:)

این قاب تمام تصور من از تابستونه. من عاشق صبح‌هایی‌ام که میام پرده این اتاق رو می‌کشم تا نور کل خونه رو طلاییِ روشن کنه. عاشق اینم که بشینم مراسم پرشکوه مامان رو تماشا کنم که با آب‌پاش زردش به گل‌هاش آب می‌ده، باهاشون حرف می‌زنه، نازشون می‌کنه و مراقبشونه. من عاشق خاطره اون روزهام که بابا با یک بغل چوب اومد خونه و هی، اون قفسه‌های گلدون‌ها رو درست کرد، هی افتادن و هی درست کرد، یادآوری‌ش برام شبیه این جمله‌های انگیزشیه، هردفعه فکر می‌کنم بابا چه‌قدر خوب بلده زندگی کردن رو. غمگین‌ترین صحنه‌ها وقت‌هایین که یکی از گلدون‌ها خوب رشد نمی‌کنه، برگ‌هاش می‌ریزه، نارنجی می‌شه یا خم می‌شه؛ مامان کلی نگرانشونه، سریع هرچیزی که می‌خوان رو بهشون می‌ده. جشن خونوادگی‌مون وقت‌هاییه که یاس کنار پنجره گل‌های سفید نازکش باز می‌شن و رایحه‌شون کل اتاق رو پر می‌کنه و ما رو سرمست. رقص رنگ‌ها و نورها و عطرها، چیزیه که قلب من رو متعلق به این گوشه خونه می‌کنه. من عاشق اینم که محبت داره توی این اتاق رشد می‌کنه و ما هرروز معجزه رو جلوی چشم‌هامون می‌بینیم :)

احتمالا فکر می‌کنید یک تکه رو چسبوندم به اون گوشه! ولی نه دوستان اون آینه ست، باور کنید بدون ادیته این عکس:)

 

+ این چالش رو بلاگردون باحال راه انداخته. 

از اون‌جا که می‌دونم اگر از چارلی دعوت کنم، پست نمی‌ذاره و ضایعم می‌کنه (منظورم این بود که محض رضای خدا، خجالت بکش و بذار!) ، از سارا و حسنا و محمدعلی دعوت می‌کنم. در واقع سارا رو فقط برای حس کنجکاوی خودم دارم دعوت می‌کنم :دی

  • ۹۹/۰۵/۲۹
  • جوزفین مارچ

نظرات  (۴۴)

من اصلا حسودی نکردم به این اتاق خوشگل و گل های خوشگل ترش و جای دنج اون تخت و عشقی که می تونی از بودن توی این خونه احساس کنی. راستش ماعم خیلی گل داشتیم توی خونه، یه زمانی، ولی به خاطر گربه‌م مجبور شدیم ببریمشون توی حیاط و خب حیاط اون حس خوبش رو نمی ده واقعا. و من اصلاااا حسودیم نشد به خاطر این قضیه. به هیچ عنوان! :)

پاسخ:
ای بابا:))) حالا خوبه گربه‌هه رو داری حداقل، دلت نمی‌سوزه الکی الکی اون همه گل رو از دست دادی :دی

چه قشنگ :)

پاسخ:
:))
خوش اومدین. 
  • فاطمه ‌‌‌‌
  • چقده قشنگه زهرا ^_^

    من کلی به اون گوشه نگاه کردم قبل از اینکه ادامه‌ی متن رو بخونم و کشف کردم آینه‌س :))

    پاسخ:
    ممنونم فاطمه:))
    آفرین واقعا. خودم هم که به عنوان کسی که نمی‌دونه نگاه می‌کنم نمی‌تونم متوجه شم اون آینه ست:دی

    چه دلبره عکست :)

    پاسخ:
    ممنونم نسرین:))
    من هنوز امیدوارم یک‌روز مهمونی می‌گیرم تو خونه‌مون و میای این‌جا رو می‌بینی از نزدیک:) 

    عکست حال خوب کنه حال خوب کن ^__^

     

    مرسی :)



    عکست روح داره حال خوب داره :)


    پاسخ:
    واران خوش‌حالم که حالت رو خوب کرده:))

    روح و حال خوبش رو خودم هم دریافت می‌کنم، واقعا فکر می‌کنم معجزه رنگ و نوره*-*

    بهشته اینجا؟😅
    من حس حسادتم برانگیخته شد :|

    پاسخ:
    ای بابا:))))
    ریا نباشه برای بندگان خوب خدا تدارک دیده شده:دی
    + خوش اومدین. 

    واااااای خدا، اشک ذوق :)))))) من هیچ‌وقت به چالش به این زیبایی دعوت نشدم :)))))) *تا یک هفته تمام ذهنش رو مشغول عکاسی می‌کنه.* *گور بابای گزارش کار*

    پاسخ:
    سارا حس می‌کردم الان میای می‌گی من این‌قدر بی‌کار به نظر میام واقعا؟ :)))) خوبه که استقبال کردی:))) منتظرم:) 
    *سارا من دارم دوتا از آزمایشگاه‌هام رو حذف می‌کنم و در واقع دارم پر درمیارم از خوش‌حالی*

    من که با کله میام :)

    پاسخ:
    آخ جون:)))
  • زری الیزابت
  • عین بهشت می‌مونه.

    پاسخ:
    *-*

    روزمرگی های عزیز.. معمولی های شگفت انگیز.. ساده های بی ریای هر صبح.. نور و گل و سادگی سرخوشی.. و حل شدن تو جزییات،، عاشق اینهام و عاشق پست و اتاقتون شدم.. بازی رنگ و نور و سرسبزی و جهانی که به ساز ما میرقصد و ما نمی بینیم.. 

    پاسخ:
    ممنونم. چه‌قدر توصیفاتتون خوب و کامل بود:)) جزئیات. جزئیات اهمتی ابدی دارن. یک‌بار یک نفر بهم گفت «خدا توی جزئیاته»
    البته بعید می‌دونم با تمام شاعرانگی و زیبایی این کامنت بتونم اون قسمت جهانی که به کام ما می‌رقصد رو قبول کنم!
    + خوش اومدین با اسم زیباتون :)

    خیلی قشنگه

    آن پرده هم زیبایی خاصی به اتاق بخشیده.

     شاد باشید

    پاسخ:
    ممنونم.
    شما هم همچنین:)
  • هلن پراسپرو
  • *عکس در پوشه «شاید یک روز» ذخیره شد*

    (منظورم این بود که محض رضای خدا، خجالت بکش و بذار!) 

    @چارلی

    محض رضای خدا :/

     

    پاسخ:
    خیلی علاقه دارم بقیه محتوای شاید یک‌ روزت رو هم ببینم. باید هیجان‌انگیز باشه *-*

    سلام نورا 

    این... قاب... عاااالیه D: (اون مکث‌ها مهم هستن :))

    پاسخ:
    سلام:)
    با همون مکث‌ها خوندمش و حق کامنتت رو کاملا ادا کردم *-*
    ممنونم ازت:)
  • سرکار علیه
  • چه اتاق خوشگلی *-*

    پاسخ:
    *-*

    دوستت ندارم اصلا :(

    چرا انقدر اتاقت خوشکله؟ منم میخوام خب [ایکون گریه] :(

    پاسخ:
    ما رایزنی‌هامون رو قبلا با هم کردیم. به نفعته که دوستم داشته باشی :دی :)))
    کی میای خونه‌مون فرشته؟ :(

    عجب اتاقی به به!واقعا چه حس خوبی داره صبحا بین این همه سرسبزی بیدار بشی!

     

    +تو رو به خدا اون ساعت رو بردار از بالای تخت :| خیلی استرس زاست

    +احتمالا فکر می‌کنید یک تکه رو چسبوندم به اون گوشه

    دقیقا تا قبل اینکه برسم به قسمت زیر عکس همین فکر رو میکردم

    پاسخ:
    نه نه. اشتباه می‌کنین این اتاق خیلییی سرده، صبح‌های زود توی سیبری باید از خواب بیدار شی اگر اون‌جا بخوابی :دی. اصلا حس خوشایندی نداره صبح بیدار شدن توی این اتاق. از 8 به بعد تازه چیز قابل تحملی می‌شه:)

    + چرا خب؟ اتاق ساعت نیاز داره دیگه:))) البته الان جاش عوض شده ساعته، روی ستون کنارشه، کنار پنجره، بالای گلدون‌ها.
    + چون خیلی‌ها همین فکر رو کردن، نوشتم دیگه :دی

    خیلی سعی کردم موقعیت آینه رو کشف کنم ولی نشد، احتمالا درازترین آینه ای هست که تاحالا دیدم!

    بهترین ترکیب دنیا؛ فرش ایرانی کلاسیک، گلدونای پر از گل، پنجره ی پر نور:)) این بهترین نمایی هست که یه خونه می تونه داشته باشه.

    پاسخ:
    والا آینه هه از روی زمین هست و تا سقف ادامه داره، خیلی درازه واقعا و چون حاشیه هم نداره، خیلی مشخص نیست! :دی

    واقعا من هم خونه رویایی‌م همین شکلیه:) البته مشکلش اینه که خونه‌مون کلا خیلی نور نداره برای همین هم گلدون‌هامون خیلی پربار و پرگل نیستن:( تند تند خراب می‌شن و رشد نمی‌کنن:((
  • سُولْوِیْگ 🌻
  • وای... 

    یه لحظه نفسم گرفت. 

    فکر کردم از خودت درش آوردی. (اگر بشه عکس رو از خود درآورد) :/.

    زیادی قشنگه، دلم خواست. 

    پاسخ:
    البته می‌شه عکس رو آدم از خودش دربیاره. مثلا عکسی که برای سالمرگی توی بلاگردون گذاشته شده [لینک] یا این عکسی که چارلی با نرم‌افزار ساخته[لینک] ولی والا من خیلی حسودیم می‌شه به این‌هایی که می‌تون عکس بسازن و من بلد نیستم متاسفانه:( خلاصه که یک روز بالاخره یک مهمونی می‌گیرم و این‌جا رو از نزدیک می‌بینی تا باورت بشه *-*

    چقد قشنگ*.*

    پاسخ:
    *-*

    دلم رفت برا این اتاق که😍

    چه فرش خوشرنگی چه پرده نازی و چه تخت خوشگلی :)) آقا (برا جنسیت نیست تیکه کلامه) من بیشتر از گل و گیاه تیرتخته دوست دارم.!

    پاسخ:
    ممنونم پری:))) خوش‌اومدی، صفا آوردی *-*
    کاملا مشخصه روح مهندست تسخیرت کرده و فرمانروایی می‌کنه بهت:دی
    چشم‌هات خوشگله که خوشگل می‌بینی. 
  • سیمیا ‌‌‌‌‌
  • سلام خانم نورا :)) گمونم اولین بار باشه که برای شما می‌نویسم. (البته الان یادم اومد که برای گرفتن رمز آخرین پست وبلاگ قبلی کامنت گذاشته بودم)

    دیدن این قاب باعث شد که بلند بشم و از دیوار پتوسی محبوبم براتون عکس بگیرم.

    قاب زیبایی بود و کار پدر هم انصافا خوب از آب دراومده. ما آماده‌ش رو خریدیم که ترکیب چوب و فلزه و گوشه‌اش سمت چپ همین عکس افتاده ولی مال شما زیباتره :))

    پاسخ:
    سلام سیمیای عزیزم:)) این که همراهم هستی خوش‌حالم می‌کنه، واقعا می‌گم. حتی اگر ننویسی، البته که اگر بنویسی به پرواز درمیام:دی
    چه‌قدر ایده خوبیه این ایده دیوار پتوسی، من هرجا دیدم پتوس‌ها رو به تهشون نخ می‌بندن و مثل یک خط راست فقط پیش می‌ره، دیوارت رو خیلی دوست داشتم و کلا سبزی و نشاط عکست رو:))) ممنونم که نشونم دادی. به نظرت می‌تونه این هم قاب دلخواه تو باشه؟ دوست نداری باهاش توی چالش شرکت کنی؟ :))
    دقیقا پدرم هم الگوش مدل‌های آماده بود، از روی همون‌ها درستش کرد دقیقا. ولی خب خیلی سخت بود

    چقدر زیباست! انفجار نور و رنگه :)

    پاسخ:
    :)))
    یک‌چیزی توی همین مایه‌ها*-*

    سلام (:  حالا هرچی حرف و کلمه در وصف قاب دلخواهت بود رو بقیه زدن و گفتن(!). خانمِ مارچ؟! ( :دی ) بنده در نگاه اول مجذوبه آینه تان شدم فکر کنم خودتم مجذوبشی یا نه؟! واس قشنگی و جذابیت نما ازش عکس گرفتی!؟ :\ .

    :)  حالا اینا به کنآر.. بابآت ماشالا بزنم به تخته چه هنرمند!. 

    پاسخ:
    سلام :)
    آره من هم از اون آینه خیلی خوشم میاد. خیلی صاف و صیقلی و بزرگه، اصلا انقدر حال می‌ده آدم جلوش بایسته و به خودش نگاه کنه:))) تازه کلی عکس سلفی هم توی همین آینه انداختم:دی
    :)) ممنونم. از بچگی همه کاردستی‌های ما رو بابام درست می‌کرد:دی

    عزیزم چه قشنگ و حال خوب کن❤

    پاسخ:
    مثل تو یسنا، قشنگ و حال خوب‌کن:)) 

    بین این همه گل و بلبل اولین چیزی که نظرم رو جلب کرد اون گلدان نارنجی رنگ و بنجامین داخلش بود. بزنم به تخته تا چشمش نزدم. :))

    .

    اون ساعت گوشۀ تصویر، تا مدت‌ها گوشۀ اتاق من هم بود. این هم جزئیات دیگری که به چشمم اومد.

    .

    قابل ذکره: مرسی که عکس رو با کیفیت اصلی می‌ذاری:دی راحت میشه فضولی کرد.

     

    پ.ن: اوه. الان فهمیدم چرا این قدر سرم گیج میره وقتی تصویر رو نگاه می‌کنم! چز عجیبی شده ترکیب این آینه کنار تصویر و قالی‌ای که از کناره‌ها تا خورده. 

    پاسخ:
    آقاگل، خدای دقت به جزئیات!
    ما توی خونه یک شکوه و جلال عجیبی برای بنجامین قائلیم. نصف دغدغه‌مون واقعا همینه که چرا بنجامینمون بزرگ نمی‌شه. تازه دوتا بودن، یکی‌شون رختش رو از دنیا بربست و رفت و این یکی هم در حال بهته هنوز:( بزرگ نمی‌شه، از 9ماه پیش که این عکس رو گرفتم تا الان همین‌قدری مونده هنوز، همه کار هم براش می‌کنیم ها:((

    قابل‌ ذکره: بالاخره یک آقاگل که بیشتر نداریم، بخوایم به فضولی‌هاش بها ندیم دیگه چی‌کار کنیم؟ :دی

    پ.ن: واقعا سرگیجه‌آوره؟ من فکر می‌کردم فقط تصورش یک‌کم سخت باشه، در حد سرگیجه دیگه نه:))) 

    خیلی خیلی قشنگ و آرامش‌بخشه قاب دلخواهت *_*

    پاسخ:
    ممنونم آرزو*-*
    آرامش‌بخش، شبیه خودت و حرف‌هات:)) 

    مرسی..

    آره حق دارید.. واسه منم نمیرقصید و هنوزم گاهی نمیرقصه؛ مثل همون دیشب اما من یاد گرفتم برقصونمش؛ بعد مثل این آدمها تو عروسی هستن، پا نمیشن پا نمیشن اما تا شدن،، دیگه نمی شینن،، اونجوری میشه 😊😊

    من منظورم واسه لحظه بود،، آخه واسه این لحظه و قد اون همه چیز هست و کافیه، جهان با لحظه با فکر خاموش و ذهن روشن میرقصه اما واسه لحظه های قبل و بعد نه... 

    پاسخ:
    نمی‌دونم، امیدوارم این زندگی ما هم بالاخره بلند شه و یک‌کم برقصه! :)))

    فکر کنم اون زندگی توی لحظه رو می‌فهمم. اگر این‌جوری فکر کنی واقعا لحظات زیادی هستن برای باب میل بودن:) 

    واااووو جواب کامنت هم که کیفورترم کرد. :))

     با این مهمون نوازی ای که شما کردی دیگه من اینجا لنگر میندازم😂

    پاسخ:
    آقااااا قدمتون سر چشم:))

    پا میشه.. اگه نرقصیدم،، خودم یه قری میدم و میگم میگذره و رها میشم.. خبری نیست والا 😊😊

    سرخوش و کیفور باشید انشالاا

    پاسخ:
    :))) این دیگه واقعا راهکار عملی خوبی بود:)
    شما هم همین‌طور:)

    باشه به شرط اینکه باهام مهربون باشی، به مرضی میگم جات رو بندازه پایین تخت :))

    کتابم رو هم بذار روی تخت دارم میام :)))

     

    پاسخ:
    پس خود مرضی قراره کجا باشه؟ نه راضی به زحمت نیستم من تو اتاق خودم می‌مونم:)))

    وای مردم از ذوق که😍

    کنار تو دیگه، روی زمین :))

    نه بابا چه زحمتی عزیزم :دی

    پاسخ:
    :)))))))))))
    تا خود گناوه هم‌چنان پرانتز:))) 
  • محمدعلی ‌‌
  • من این عکس رو هربار می‌بینم، کیف می‌کنم :) و اینکه منم تا امروز فکر می‌کردم اون گوشه عکس رو ادیت کردی! حتی یه بار اسکرین گرفتم و اومدم فرستادم برات و گفتم چرا این‌طرفش این‌طوریه؟ که قبل سین خوردن، به دلیل احساس فضولی کردن در کار ملت، حذف کردم. ولی بعدا این‌طور نتیجه گرفتم که خب مثلا می‌خواستی نمای گلدون‌ها رو از روبه‌رو توی عکس جا بدی. واقعا آینه بودنش رو فکر نمی‌کردم :)) خیلی آینه‌ست این آینه :))

    از دعوتت هم خیلی ممنونم :) حتما سعی می‌کنم یه جایی از خونه رو پیدا کنم که حداقل یخورده دلخواهم باشه و عکس بگیرم :))))

    پاسخ:
    ای بابا:))) من نمی‌دونم چندبار دیگه باید مچ تو رو گرفت تا متوجه بشی پیام‌هات رو پاک نکنی؟ :)) دیگه ولی این به نظرم مصداق دخالت و فضولی نبود ولی به هرجهت ممنون از شعور و صبری که داشتی برای متوجه شدن قضیه:دی. البته به خودم می‌گفتی زودتر میَگفتم بهت*-*

    :))) من وقتی داشتم اسمت رو می‌نوشتم اون عکس دوچرخه‌ت کنار کتاب‌خونه‌ت به ذهنم اومد:) امیدوارم یه‌دونه قشنگش پیدا شه

    حالا عکس کتابخونه رم میذاشتی، شاید اونم همینقدر طرفدار پیدا می‌کرد :)

    پاسخ:
    اون باشه برای یک وقت دیگه :)) بچه‌م زیر سایه عکس این اتاق محو می‌شد این‌جوری :دی

    وجوزفین. چه دوس داشتنیه این عکس... حس عالی ای داره. ماشالا چقدر گل و گیاه.

    پاسخ:
    همش مال مامانمه، از ما بیشتر دوستشون داره :دی :))

    آقا بگو همه برن کنار پُزی نشن!

    آینه رو متوجه شده بودم من :)

     

    پاسخ:
    :)))))
    بابا افتخااااار:)))
    [آهنگ «ملی‌پوشان پیروز باشید» پخش می‌شود و پاییز با پرچمی بر دوش دورتادور سالن می‌دود :)) ]

    چه اتاق قشنگی! واو!

    پاسخ:
    ممنون :) 
  • عاشق بارون... ⠀
  • چه جذاب! :)

    پاسخ:
    :)) 

    این عکسه شبیه دیوانه‌سازی چیزیه. من هی میبینم هی گیج‌تر میشم :|

    پاسخ:
    بابا دیگه نه در این حد! فعلا یه پاترونوس بخون پس علی الحساب تا ببینیم چی می‌شه:دی

    روانشناسی عکس :

    مهمان نواز ، بخشنده ، عاشق ، خونگرم ، مهربون ، دانا !

     

     

    سلام :)

    بصورت خلاصه و مفید گفتم :)

     



    +

    راستی پایین قالبت فقط ^__^

    چه خوبه و من هر بار میایم اینجا میخوام بگم خیلی خوبه و قشنگه و  هی یادم میرفت .

    ولی الان گفتم بگم دیگه :))


    پاسخ:
    واران گیان:))) ممنونم که این‌قدر مهربونی :)))

    سلام البته:)
    با کامنت‌هات خیلی خوش‌حال می‌شم.


    +
    خودم هم هردفعه از دیدنش ذوق می‌کنم. کار چارلیه دیگه مگه می‌شه که بد باشه؟:)

    سلام.

    وای خدای من، چقدر عالیه.
    این عکس من رو یاد یک خاطره قدیمی و خشبو انداخت. یاس رازقیم غنچه کرده بود اما هنوز باز نشده بود. یه روز از بیرون برگشتم خونه، وارد اتاق شدم و با حجمه ای از بوی بهشتی مواجه شدم. اینقدر عجیب بود که یک لحظه توهم زدم شاید ملائکه ای چیزی در اتاقم حلول کردن! :)) بعد از چند دقیقه تحقیق متوجه باز شدن گل یاس شدم.

    خلاصه که خیلی تجربه ی قشنگیه. رشد و سلامت گیاهان شما مستدام. ^ ^

    پاسخ:
    سلام:) خوش اومدین:))
    حاضرم واقعا پول خیلی زیادی بدم تا اون لحظه‌ای که وارد اتاق می‌شی و بوی یاس به مشامت میاد و واقعا احساس سرمستی به آدم دست می‌ده رو بخرم و هر چند روز یک‌بار تجربه‌ش کنم. البته یاس خونه ما یک‌کم گل‌هاش کمه و دیر به دیر باز می‌شه ولی حتی همون هم بوش کل خونه رو برمی‌داره*-*
    بوی بهشت رو خیلی خوب براش به کار بردین:)

    ممنونم از آرزوی قشنگتون، مادرم حتما کلی خوشحال می‌شه بفهمه دعای شما پشت سر گیاه‌هاشه:)

    چقد سبز 😍 

    راستش من چند روز پیش خوندم این پستتو ولی هرچی فکر کردم قاب دلخواهی پیدا نکردم. ولی خیلی دوست دارم پیدا کنم. 

    پاسخ:
    یک ترکیبیه از سبز و زرد و قرمز *-*
    حتما پیدا می‌کنی، یک موقعی که حواست نیست یکهو میاد از جلوت رد می‌شه اون قاب و اون‌وقت باید یک‌دفعه بدویی دنبال گوشیت و ثبتش کنی^-^

    چ حس خوبی دارهههههه:)

    پاسخ:
    ممنونم پرتو:))) 

    واااییییی چقدررر خوشگلههه *-*

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی