بالاتر از ابرها، پایین‌تر از خورشید

محلی برای رها رقصیدن زیر نور خورشید

بالاتر از ابرها، پایین‌تر از خورشید

محلی برای رها رقصیدن زیر نور خورشید

به صرف چای وانیلی و بیسکوئیت نارگیلی.

سلام.

خب امروز روز رک بودنه، روز فریاد زدن و ضعیف نبودن. چون از صبح، آفتاب داره تیز می‌تابه و بعد از دوهفته بالاخره خانواده‌م رو دیدم؛ آدم‌هایی که یک‌کم بهم این اطمینان رو می‌دن که حتی اگر زمان نسبتا طولانی رو توی تبِ یک استرس بسوزم بالاخره قراره خوب بشم. چون باید یادم باشه همیشه آینده‌ای وجود داره که به خاطرش ترس از دست دادنِ حال رو تجربه کنم و بخوام به لحظه‌هام چنگ بندازم و هرطور شده نگهشون دارم، بیهوده و دلتنگ‌کننده...

امروز قراره به خودم این هدیه رو بدم که اگر کسی یا چیزی ناراحتم می‌کنه بهش بگم و رسم دوستی رو یادآوری کنم، اگر کسی داره ازم بیگاری می‌کشه فقط به خاطر رودروایسی زیر بار حرفش نرم، رک و راست از کسی که فکر می‌کنم رفتارهاش معقولانه نیست، به جای این‌که فقط ازش تشکر کنم، بپرسم که آیا منظور خاصی داره یا نه؟ و نهایتا هم حرف توی این کامنت رو بگم بالاخره، چون چیزیه که توی این وبلاگ به کرّات اذیتم کرده، چندبار زیرپوستی تذکر دادم ولی باز هم هیچ‌وقت نتونستم این‌قدر رک درباره‌ش صحبت کنم. حالا سبک‌ترم و فکر می‌کنم در حال حاضر توی این رابطه‌ها هیچ‌چیزی این‌قدر ارزش نداره :))

شاید هم همین امروز براشون توضیح دادم با این پوشش جدیدم، حتی از سایه خودم هم خوشم میاد و من دقیقا همین رو می‌خوام، نه چیزی بیشتر و نه کمتر! به هرحال امروز روز رک بودنه :)

 

و آهنگ امروز؛ که بهم جرئت بیشتری داره می‌ده و باعث می‌شه بیشتر احساس قدرت درونی من رو فرا بگیره:


Brave - Sara Bareilles

 

پی‌نوشت: می‌دونین چیه؟ دوست دارم اگر شما هم می‌خواین امروز -درباره من حداقل- رک باشین تا من احساس تنهایی نکنم :دی

+ عنوان «مریدا»ی انیمیشن «Brave» رو می‌فرماد :)

  • ۹۹/۰۶/۲۰
  • جوزفین مارچ

نظرات  (۸)

(: سلام!.

مثال ها و پست های کوتاه مفهوم سنگین تری رو به دوش دارن زهرا!.

می خوام بهت بگم (: رسیدن به خواسته های قلبی، آرامشی که نیاز داریم بها داره و باید بپردازیمش باید پوست انداخت چون تا زمین نخوریم و کج نریم درست نمی شیم و من معتقدم تجربه ی عاقلانه توام با مستی از شور! خیلی می چسبه. و جمله ای که خیلی دوستش دارم: با وجود محدودیتام می جنگم (: . من احساس می کنم در حال خود سازی با سرعتی بیشتر از قبل هستی! اینطوره؟!. برات آرزوی موفقیت سلامتی و شادی دارم جوزفنین مارچ! (: . 

منتظر رک گوییت هستم دختر! بدو بدو!! ((:  . 

+مریدا همون دختر خفنه ی انیمیشن شجاع نیست؟! اون که شنلش آبی نبود! :\ :دی مزاح کردم مارچ جان!! منظورتو گرفتم! ((= . 

پاسخ:
دقیقا. مفهومشون با این که پنهانه، ولی مهم‌تره حتی. اون‌قدری که بدون مثال اصلا قابل توضیح دادن نیست گاهی اوقات!
من هم به تازگی به اون جمله‌ت که گفتی همه چیز بها داره، رسیدم و فکر کنم برای بزرگ شدن واقعا بها و وقت سنگینی نیازه، ولی دارم به سمتش می‌دوئم فعلا، تا ببینم چی پیش میاد :))
ببین به خاطر فروپاشی واقعا سنگین روانی‌ای که این چند وقت تجربه‌ش کردم الان مجبورم که خودم رو از اول بسازم، ایرادهام رو بیارم جلوی چشمم و دونه‌دونه حذفشون کنم و کلا یک کم اذیت شدن داره، ولی من از این فرایند خوشم میاد:) پس احتمالا این‌طور به نظر میاد که سرعتم زیادتر شده :))

من فعلا چیزی که می‌خوام رک بگم بهت اینه که بی‌نهایت خوشحال شدم از این که اون کنار یک آدرس وبلاگ به کامنت‌هات اضافه شده *-* من عاشق عکس‌هایی بودم که توی وبلاگ قبلی‌ت گذاشته بودی، جدی می‌گم. هنوز هم که بهشون فکر می‌کنم لبخند می‌زنم:))

+ بابا به عکس آخر پست رجوع کن دخترم :دی :)))

لعنتی!! شنلش آبی پررررررنگ بود!! :\ . 

پاسخ:
[ایموجی زبون درازی] :)))

رک بگم... من تمام عمرم ادم رکی بودم. اما دیگه نیستم. اکثر مردم دروغ رو میخوان یا نهایتا میخوان حقیقت رو کادوپیچ شده تحویل بگیرم.

اسم اهنگم میگی؟ D:

پاسخ:
این که آدم‌ها چه‌جوری ترجیح می‌دن یک حرفه، این که خودت چه جوری ترجیح می‌دی یک حرف دیگه. حتی خیلی‌ها هم البته ترجیح می‌دن سوءتفاهم‌ها رو حل کنن و اگر حل‌شدنی نیست خداحافظی کنن و برن. زندگی با یک قلب سنگین واقعا سخته در حالی که می‌تونی با صحبت کردن از ناراحتی‌هات، حلشون کنی!! من نمی‌گم بی‌احترامی، خشونت یا هرچی، صرفا می‌گم اگر چیزی داره ناراحتت می‌کنه و بهت آسیب می‌رسونه بگو به بقیه. این‌جوری حتی می‌بینی آدم‌ها هم پذیراتر از چیزی‌ن که تو توی ذهنت ساختی ازشون.

اسم آهنگ رو که زیرش نوشتم. Brave از  Sara Bareilles.

این قضیه‌ی کامنت‌ها من رو هم عذاب می‌ده؛ بعد تازه تو این پست‌هات کوتاه بودند، من مثلا شش پاراگراف می‌نویسم و در نهایت به یک چیزی گیر داده می‌شه که مطلقا نه منظور من بوده و نه مهم بوده. کلا یعنی حس می‌کنم منظورم به طور پیش‌فرض اشتباه می‌رسه :))) که خب حالا چون اکثرا برای این می‌نویسم که خودم بتونم بهتر پردازش کنم و بمونه هم برای آینده، فرقی نداره چندان.

فکر کنم چیزی که در واقع توی این موضوع اذیت‌کننده است، اینه که مثلا من هر بار کامنت پرتی می‌گیرم، فکر می‌کنم که «یعنی من این‌قدر بد می‌نویسم که نمی‌کنی با طمانینه بخونی؟»

آره خلاصه. چقدر غر زدم. به نظرم واقعا باید یک فرهنگ کامنت‌گذاری باشه. 

(وای زهرا، ولی من عاشق کامنت‌های خصوصی طولانی‌ام. یعنی واقعا خوشحال می‌شم. مخصوصا اگه واقعا مربوط به پست باشه.)

احساس می‌کنم خودم یک کامنت نسبتا پرت گذاشتم الان :))) ببخشید اگه این‌طوریه.

پاسخ:
سارا من که دلم برای تو واقعا کبابه. یعنی می‌دونی هردفعه میام کامنت‌هات رو می‌خونم و از هردوتا کامنتی که زیر پست‌هات هست حداقل یکیشون پرسیده «فرزانه کیه؟» :)))) یعنی من حتی یک‌بار هرچی گشتم توی پستت اسمی از فرزانه پیدا نکردم اما باز هم چنین کامنتی بود :دی :)))

نمی‌دونم سارا ولی واقعا این‌قدر سخته که متوجه این بشیم که کلمات خودشون یک معنی دارن و کنار هم چیده شدنشون یک معنی دیگه؟ یعنی خب گاهی خودم هم احساس می‌کنم که حوصله ندارم به معانی فراتر از کلمات یک پست فکر کنم ولی وقتی بقیه مثلا فقط درباره عشق یا نفرتشون نسبت به لبنیات برای من کامنت می‌ذارن، می‌شینم با خودم فکر می‌کنم که یعنی اگر این آدم بخواد من رو معرفی کنه می‌گه «بلاگری که عاشق رنگ زرده و یک رشته عجیب‌غریب می‌خونه و از قضا از لبنیات هم خوشش نمیاد»؟! یعنی واقعا الان دغدغه من توی ذهنشون در همین حده که از لبنیات خوشم میاد یا نه؟ یعنی خب نمی‌دونم، خوشم نمیاد که این‌قدر سطحی به نظر بیام راستش.

(آه از این کامنت‌ها. الله الله اصلا :))) )

نه اتفاقا کامنت خوبی بود سارا، جدی می‌گم:)
  • مائده ‌‌‌‌‌‌‌
  • خیلی زشته اگه من تو این پست یک کامنت نسبتاً پرت بذارم و بگم که آهنگ رو دوست داشتم؟!

    پاسخ:
    شما چون خودت خیلی قشنگی، عذرت پذیرفته است:))

    روز رک بودنه دیگه؟ منم بگم؟ :)))

    یه وقتایی پستای بعضیاتونو میخونم و کامنتای پاشونو، قشنگ شبیه اون ایموجی تو تلگرام میشم که میزنه تو پیشونی خودش که اینا چرااا پرتن ایناااا چیهههه میگننننن یا مثلا حال و هوای پست جدی و غمگینه، یه نفر میاد مسخره بازی درمیاره... (حالا شاید خودم هم کامنتام اینجوری باشه الان دارم یقه بقیه رو میگیرم. برا خود من یکی هرجا هرچیزی اذیتت کرد بهم بگو)

    یکی دیگه اینکه کلاااا چندنفر تو بلاگستان 99.3 کامنتاشون ایناس

    "سلام چه پست زیبایی"

    "سلام موفق باشید"

    "سلام چه خوب"

    "سلام. چه بد"

    ":)"

    اینا از بیخ مشکل دارن و ایده ی خاصی براشون ندارم. اگر ازونایید و اینجا رو میخونید امیدوارم هدایت بشید فقط. الحمدالله وبلاگ من خصوصیه گلچین دوستامو انتخاب کردم ازین کامنتا نمیگیرم اصن ولی برا شماها حرص میخورم خیلی.

    پاسخ:
    آه تربچه :)))) بیا در آغوشم لطفا.

    یا مثلا یکی هست که هشتاد و نه و نیم درصد کامنت‌هاش هست «خیره ان‌شاءالله.» خب وات د فاز؟ طرف داره توی بیابون غم و اندوه، از سردرگمی تیکه پاره می‌شه و هرقسمت بدنش رو یک گرگ گرسنه به اسم زندگی به دندون کشیده و داره دندون‌هاش رو روی جیگرش و قلبش فشار می‌ده و همین‌طورر خونش چیکه‌چیکه می‌ریزه کف زمین و از آسمون هم داره اتفاقا بارون نمکی و اسیدی میاد و از درون و بیرون کاملا می‌خوردش، بعد تو میای می‌گی «خیره ان‌شاءالله». مرسسسسیییی. تنها چیزی که بهش نیاز داشتم این بود که تو به این اشاره کنی که این وضعیت از بهترین‌ وضعیت‌هاییه که ممکنه پیش بیاد!!

    امیدی به هدایتشون هست به نظرت؟:(
    الله الله به وبلاگ تو. الله الله به کامنت‌های تو *-*

    به نظرم این یه تصمیم واقعا شجاعانس که زندگی رو واسه ی ادم صدبرابر اسون میکنه امیدوارم بیشتر از فقط امروز اینکارو بکنی و منم بتونم انجامش بدم

    پاسخ:
    دقیقا همین‌طوره:) من که ازش خوشم اومد. روحیه‌م رو چندین‌برابر بهتر کرد و می‌دونی اصلا این‌جوری بود که پذیرا بودن آدم‌ها خیلی بیشتر از تصور من بود و واقعا اون‌قدرها هم که من بزرگش کرده بودم نبود واقعا!
  • فاطمه ‌‌‌‌
  • خب ما مفهومو نمی‌فهمیم گاهی، می‌گیم راجع به مثاله یه چیزی بپرونیم که حداقل بدونی خوندیم حرفتو و همراهتیم :) ولی قبول دارم گاهی وقتا رو اعصاب میشه :))

    و خوبه این رک بودن به نظرم :)

    پاسخ:
    گفتم که این که همراهم هستین هم حتی خوبه واقعا و خوشحالم می‌کنه:) ولی می‌دونی واقعا من اون‌قدرها هم متفکر نیستم که مفهوم حرف‌هام عجیب و غریب باشه و سخت باشه و متوجه نشین که :)))
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی