سرِ کار بودن بندگان و داستانهای دیگر.
سلام.
بهش میگم بیا منطقی باشیم. این نگرانیت بر پایه دعا اصولا بیمنطقه!
اگه قراره نگرانیت درست باشه و من باید شبیه آدمهای سربهزیر و خوب باشم تا - به قول تو - عاقبت به خیر بشم، بذار بهت بگم من هر روز سر نمازهام میخونم «رب زدنی علما و الحقنی بالصالحین». که در این صورت اگر اونطوری که تو میخوای دعا شخصیت گوگولی و مستجابشوندهای داشته باشه، من همین الانش هم یا باید در جمع صالحین باشم، یا در راه رسیدن به جمع صالحین! که حالا این با فرض اول که گفته بودیم نباید اینطوری زندگی کنم، فکر کنم، سرکش باشم یا هرچی تا به همه اینها برسم در تناقضه! پس طبق برهان خلف اثبات شد که اساسا نگرانیت نادرسته!
میگه سیستم دعا البته اینهمه که تو گفتی منطقی نیست!
- نه عزیزم کلا سیستم خاصی به اون صورت وجود نداره! یک پوسته ست، یک چیزی برای دلخوش کردن، شاید فقط یک ریسمان برای وصل شدن - و اگه با چشمهای بسته به راهت ادامه بدی - برای وصل موندن!
سیستمش اینجوریه:
- دعا کن بهت میدم و تو اسمم رو بذار «کریم و سریعالاجابه»! (مثلا من دوربین میخواستم، فقط چند ماه تا کمتر از یک سال خواستمش و بعد داشتمش.)
- دعا کن بهت نمیدم و تو اسمش رو بذار «ناصلاح»! (مثلا من دقیقا چهار سال دوستی با یک نفر رو خواستم با گریه و زاری و نهایتا سال پنجم کوبید توی صورتم که بیخیال این اصلا برای تو قابلتحمل هم نیست.)
- دعا نکن بهت میدم و تو اسمم رو بذار «جواد و عالم به پنهانیترین خواستهها»! (مثلا من روم نمیشد کوچکترین دعایی برای کنکورم بکنم و نهایتا یک عدد کوچک و نهچندان بد توی صفحه سنجش دیدم.)
- دعا نکن بهت نمیدم و تو اسمش رو بذار «خدا میخواد صداتو بشنوه وگرنه که از درونیترین خواستههات باخبره.» (مثلا تمایلم به آزادتر و مستقلتر بودن؛ که نگفتم و خب اصولا هم ندارمش.)
حالا این مثالها میتونست کوچکتر یا بزرگتر یا حتی معنویتر هم باشه. من یک چیزهایی رو نوشتم که ملموستر باشن.
ببینید من فکر نمیکنم که باید یک خدای تپل نشسته باشه اون بالا با ریشهای سفید بلند و لباس قرمز و هر روز به دعاهای ما گوش بده و اونهایی که به صلاحمونه رو بپیچه توی یک جعبه و بذاره توی سورتمه و با گوزنهاش بفرسته توی زندگیهای ما! ولی به هرحال همین خدایی که براش دعا میکنیم یک عقلی به انسان داده، که همین عقل آدم رو متقاعد میکنه که وقتی یک چیزی سیستمش اینقدر کشکیه، خیلی بهش تکیه نکنیم! حالا خود دانید ولی این سیستم واقعا کشکیه، در واقع اگر سیستمی هم وجود داشته باشه کلا!
دوستان از اونجایی که این شبهه بسیار سطحیه و هزاران ساله که وجود داره و عملا جواب خاص و خوبی براش نیست، اینجوریه که یک روز که نیاز داریم به دعا اعتقاد داشته باشیم تا روحمون آروم بگیره، قبولش میکنیم و یک روز دیگه که ازش ناامید میشیم، چشمهامون رو باز میکنیم و میبینیم کاملا بیمنطقه چسبیدن به چنین سیستمی!
من هم گفتمش نه برای این که نظر کسی رو اصلاح کنم یا بخوام دید جدیدی به کسی بدم (اصولا هرکسی حداقل یکبار رو به این چیزها فکر کرده). نوشتم که اگر نظر مخالفی، موافقی، اعتقاد راسختری، دید بازتری، هرچی بود بشنوم و ببینم واقعا قراره چشمهامون رو ببیندیم و به دعا کردن ادامه بدیم یا بالاخره یک جایی به خودمون بیایم؟
+ این نگاه هم هست البته!
- ۹۹/۰۳/۲۴
وایسا من بعد از کنکور تحقیقات مذهبیم رو شروع میکنم اونموقع میام نتایجم رو باهات به اشتراک میذارم