بالاتر از ابرها، پایین‌تر از خورشید

محلی برای رها رقصیدن زیر نور خورشید

بالاتر از ابرها، پایین‌تر از خورشید

محلی برای رها رقصیدن زیر نور خورشید

به صرف چای وانیلی و بیسکوئیت نارگیلی.

Hope Is a Dangerous Thing for a Woman Like Me to Have

سه شنبه, ۵ بهمن ۱۴۰۰، ۰۱:۰۸ ق.ظ

نور من، سلام.

موقعی که به دنیا آمدی، از بدن گرمت تمنا کردیم که گریه کند. می‌خواستیم مطمئن شویم این زندگی که در آن آوردیمت را می‌خواهی. خواستی. گریه کردی و ما عمیقا لبخند زدیم، چون تو نور امیدی و باید در قلب خودت امیدوار می‌بودی.

جانم، در زندگی‌ات زیاد اشک بریز. زیاد گریه کن. زیاد تمنا کن. این روزها من زیاد گریه می‌کنم؛ به خودم می‌آیم و می‌بینم اشک‌هایم آن‌قدر سبک شده‌اند که دیگر حتی حسشان نمی‌کنم. تو هم آن‌قدر اشک بریز که دیگر نفهمی کی چشم‌هایت خیس است و کی نه.

وقتی‌هایی که گریه می‌کنی یعنی هنوز ته قلبت امید داری. یعنی داری با زبان بی‌زبانی شکایت می‌کنی که «اوضاع می‌توانست بهتر از این باشد، اما دنیا نخواست و نشد.» و همین که می‌دانی اوضاع می‌توانست بهتر از این باشد، یعنی حالت بهتر می‌شود؛ یعنی می‌دانی که بالاخره روزی می‌رسد که آن‌قدر سگ‌دو خواهی زد تا بتوانی روی دنیا را کم کنی و آن زیبایی بی‌نهایتش را به چشم ببینی.

می‌دانی عمر مادر، من همیشه یک تصویر نسبتا دلهره‌آور از افرادی که دیگر پاک ناامیدند، دارم. که نابودی‌شان به دست خودشان، متصل است به یک اتفاق خوب؛ به یک مهمانی، یک بستنی، یک رقص، یک جوک. خبری از گریه و غم نیست؛ چون می‌دانی که غم دیگر به دردت نمی‌خورد. دیگر دستت را نمی‌گیرد و بلندت نمی‌کند و پشت کوه‌های تاریک را نشانت نمی‌دهد. دیگر به تو این نوید را نمی‌دهد بالاخره تمام خواهد شد. دیگر انگار اشکی نداری که خورشید غروب کرده است؛ چون می‌دانی که خورشیدی از اول نبوده و قرار نیست دیگر طلوع کند. پس اشک‌هایت به چه دردی می‌خورد؟ من این تصویر عمیق و پردلهره را از اتفاقات خوب گره‌خورده به افرادی که از بالای پل‌ها و ساختمان‌های بلند پرت می‌شوند، در ذهنم دارم و فکر می‌کنم تا وقتی می‌توانی اشک بریزی یعنی امیدی به دنیا هست و به این که نگاهت از دوده‌های شهر، شسته شود و تو زیبایی ببینی و نور.

نورم، من این روزها زیاد گریه می‌کنم و آرورا در آلبوم جدیدش یک آهنگ دارد که اشاره می‌کند «همه‌چیز اهمیت دارد» و زمانی که پشت فرمون چراغ قرمز را تار و غرق‌شده در آب می‌دیدم، ناغافل آهنگ تا صبح فردای گروه پالت پخش شد. این یعنی هنوز باید منتظر دیدن زیباترین ستاره‌ی چشمک‌زن عمرم بمانم و این یعنی، امیدوارم که وجود داشته باشد.

  • ۰۰/۱۱/۰۵
  • جوزفین مارچ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی