بالاتر از ابرها، پایین‌تر از خورشید

محلی برای رها رقصیدن زیر نور خورشید

بالاتر از ابرها، پایین‌تر از خورشید

محلی برای رها رقصیدن زیر نور خورشید

به صرف چای وانیلی و بیسکوئیت نارگیلی.

یک.

پنجشنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۹، ۰۸:۴۷ ب.ظ

سلام.

خیلی وقت است که دلم برای نوشتن در این‌جا تنگ شده و این لزوما منجر به نوشتن نمی‌شود؛ مثلا دلم برای «تو» هم تنگ می‌شود اما این باعث می‌شود که کمی از فاصله‌ی بینمان کم شود؟ هرگز! راستش برادرم نشسته توی هال و دارد سریال چرنوبیل می‌بیند. من هم از تصور صحنه‌های فاجعه‌بار قسمت‌های بعدی‌اش حالت تهوع می‌گیرم و بدو بدو می‌آیم توی اتاقم و وقتی ازم می‌خواهد که برایش تعریف کنم تا متوجه شود، می‌گویم هیچ‌چیز یادم نمی‌آید و دوباره فرار می‌کنم. گفته بودم که چندین وقت است که فکر می‌کنم چرا وبلاگ؟ و حالا می‌فهمم. این محل فرار زیبا و وسیله‌ی تنها نبودنم و حرف زدنم.

  • ۹۹/۱۱/۲۳
  • جوزفین مارچ

نظرات  (۶)

کاش می‌شد به لبخندی این فاصله‌ها را برداشت. کاش اینقدر دور و دراز نبود راه‌ها و رسیدن محتمل‌ترین چیز بود وقت دلتنگی.

خوشحالم بابت چراغ روشنت تربچه نقلی. اینجا همیشه دلش برای نوشته‌هات تنگه.

پاسخ:
آرمان‌شهر ما هم همون‌روزی سر و کله‌اش پیدا می‌شه که خبری از دوری و فاصله نباشه :))

ممنونم نسرین جانم. دلم گرمه که سال تا سال هم ننویسم باز هم مخاطب‌های دوست‌داشتنی مثل شما دارم :*

واقعا هم چه محل فرار قشنگی^_^

پاسخ:
با وجود دوستانی مثل شما، قشنگ‌تر هم می‌شه :)
  • پَـــــر واز
  • نوشتن توی وبلاگ خیلی لذت بخشه و خوندن وبلاگ های خوبی مثل اینجا صدبرابر لذت بخش تر:)

    راستی سلام من پروازم جدید نیستم ولی تازه برگشتم خوسحال میشم به منم سری بزنین^_^

    پاسخ:
    درباره‌ی قسمت اول موافقم و درباره‌ی قسمت دوم هم. فقط اون کلمه‌ی «مثل این‌جا» قطعا فقط لطف شما رو می‌رسونه :)
    قلمتون مانا

    باورم نمی‌شه بالاخره یکی از پست‌هات رو سر وقت خوندم:]

    آیا درست متوجه شدم؟ قراره چله‌ی روزانه‌نویسی داشته باشی؟

    پاسخ:
    راستش من هم باورم نمی‌شه. الان فهمیدم یعنی دیگه چه‌قدددر کم‌کاری کردم توی نوشتن که بعد از دو دور خوندن تو، بالاخره سر وقت به پستم رسیدی.

    درود آمون بر درست متوجه‌شدندگان :))

    مثلا دلم برای «تو» هم تنگ می‌شود اما این باعث می‌شود که کمی از فاصله‌ی بینمان کم شود؟ هرگز! 

    چقدر این‌جاش حرف دل بودش...

     

    + خدایی‌ش کسی پول هم می‌گرفتم برای تبلیغات چی‌پلت نمی‌تونست همچین چیز تمیزی عین قالب شما در بیاره :دی

    پاسخ:
    واقعا باید برم از کارخونه چی‌پلت و رنگارنگ، سهم‌خواهی کنم :))
  • رویای نیمه شب پاییز
  • تا نوشتن هست، زندگی باید کرد.

    پاسخ:
    گاهی نوشتن هم به کمک نمیاد متاسفانه. شاید اون‌موقع دیگه وقتشه که زندگی رو بذاریم کنار!
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی