سلام.
خب امروز روز رک بودنه، روز فریاد زدن و ضعیف نبودن. چون از صبح، آفتاب داره تیز میتابه و بعد از دوهفته بالاخره خانوادهم رو دیدم؛ آدمهایی که یککم بهم این اطمینان رو میدن که حتی اگر زمان نسبتا طولانی رو توی تبِ یک استرس بسوزم بالاخره قراره خوب بشم. چون باید یادم باشه همیشه آیندهای وجود داره که به خاطرش ترس از دست دادنِ حال رو تجربه کنم و بخوام به لحظههام چنگ بندازم و هرطور شده نگهشون دارم، بیهوده و دلتنگکننده...
امروز قراره به خودم این هدیه رو بدم که اگر کسی یا چیزی ناراحتم میکنه بهش بگم و رسم دوستی رو یادآوری کنم، اگر کسی داره ازم بیگاری میکشه فقط به خاطر رودروایسی زیر بار حرفش نرم، رک و راست از کسی که فکر میکنم رفتارهاش معقولانه نیست، به جای اینکه فقط ازش تشکر کنم، بپرسم که آیا منظور خاصی داره یا نه؟ و نهایتا هم حرف توی این کامنت رو بگم بالاخره، چون چیزیه که توی این وبلاگ به کرّات اذیتم کرده، چندبار زیرپوستی تذکر دادم ولی باز هم هیچوقت نتونستم اینقدر رک دربارهش صحبت کنم. حالا سبکترم و فکر میکنم در حال حاضر توی این رابطهها هیچچیزی اینقدر ارزش نداره :))
شاید هم همین امروز براشون توضیح دادم با این پوشش جدیدم، حتی از سایه خودم هم خوشم میاد و من دقیقا همین رو میخوام، نه چیزی بیشتر و نه کمتر! به هرحال امروز روز رک بودنه :)
و آهنگ امروز؛ که بهم جرئت بیشتری داره میده و باعث میشه بیشتر احساس قدرت درونی من رو فرا بگیره:
پینوشت: میدونین چیه؟ دوست دارم اگر شما هم میخواین امروز -درباره من حداقل- رک باشین تا من احساس تنهایی نکنم :دی
+ عنوان «مریدا»ی انیمیشن «Brave» رو میفرماد :)
- ۸ نظر
- ۲۰ شهریور ۹۹ ، ۱۶:۳۰